چنتا از عکسای جدیدت
هویار جونم اینم چن تا از عکسات واسه اینکه این چن مدت بازم خونه ی شمام و نمیتونم بنویسم ببخش منو خاله جونی
هویار جونم این پسمل کوچولو سجاد ه پسر داییه زن دایی جون ..اینجا رفته بودیم تهران واسه مراسم عقد دایی که سجادم اومد گذاشتیمش کنارت ...قربونت برم تو هم همینطور زول زده بودی بهش
اینجام رفته بودیم میانکاله البته بدون مامان بابا ...مامان رفته بود خونه ما تو رو واسه اولین بار ازشون جدا کردیم
تو هم اصلا انگار نه انگار که مامانت نیست ...هی مامان زنگ میزد هویار گریه نکرد ؟دلم واسش تنگ شده...خوب بپوشونیدشاااااااااااا
بی دندون خاله ........ شیر خورده دور دهنت شیریه ...فدات بشه خاله
اینجام عوامل پشت صحنه هر کاری میکردن که تو پا نشی ولی اخرش پا شدی
فدات بشم خاله جونی اولین بارت بود که دریا میدیدی
خیلی سر بوداااااااااااااااااااااا
خب عزیزم من دیگه باید برم اماده شم که بیام خونه ی شما
اییییییییی جووووووونم نمیدونم گفتم یا نه جدیدا یاد گرفتی خجالت میکشی
تا یه ذره نازت میکنیم دو تا دستاتو میچسبونی کنار هم سرتو میذاری پایی
یه عااااااااااااااااااالمه دوستت دارم
تا هفته ی بعد خداحافظ