چنتا از عکسای جدیدت
هویار جونم اینم چن تا از عکسات واسه اینکه این چن مدت بازم خونه ی شمام و نمیتونم بنویسم ببخش منو خاله جونی هویار جونم این پسمل کوچولو سجاد ه پسر داییه زن دایی جون ..اینجا رفته بودیم تهران واسه مراسم عقد دایی که سجادم اومد گذاشتیمش کنارت ...قربونت برم تو هم همینطور زول زده بودی بهش اینجام رفته بودیم میانکاله البته بدون مامان بابا ...مامان رفته بود خونه ما تو رو واسه اولین بار ازشون جدا کردیم تو هم اصلا انگار نه انگار که مامانت نیست ...هی مامان زنگ میزد هویار گریه نکرد ؟دلم واسش تنگ شده...خوب بپوشونیدشاااااااااااا بی دندون خاله .....
نویسنده :
خاله جونش
15:08